جيراني جان، مطلب را گرفتيم...

بعضي وقتها آدم از اينكه زمانيكه مطلب مهمي به ذهناش ميرسه، تنبلي ميكنه و اونرو نمينويسه، خيلي دلخور ميشه. مثل اتفاقي كه امروز برام افتاد.
از وقتي كه مطلب مربوط به مرگ تدريجي يك رويا و نوع نگاه به داريوش آريان و ابراهيم گلستان و ... رو در سايت راديو زمانه خوندم، مدام به آقاي همسر گفتم كه چرا همون ديشب مطلبي در موردش ننوشتي؟ ولي توي دلام ميگفتم، دختر جان، آقاي همسر كه سريال تلويزيوني نگاه نميكنه، اين بحثها هم كه مريوط به حوزهي كاري خودته، چرا خودت ننوشتي؟؟
اما وقتي مطلب زيبا و كامل نيمهي پنهان فريدون جرياني رو در سايت راديو زمانه خوندم، بسيار خوشحال شدم كه حق مطلب را به درستي ادا كرده و تمام حرفهاي ناگفته را به خوبي منتقل كرده است.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی