هوای تازه

۱۳۸۷ اسفند ۲۴, شنبه

الان ساعت پنجه؛ مرگ بر شکنجه

الان ساعت پنجه؛ مرگ بر شکنجه!
این شعری است که آوا فیروزی، دختر 7 ساله‌ی دکتر حسام فیروزی برای بازجوهای پدرش گفته و آن‌را در نامه‌یی نوشته تا پدرش، صبح امروز که راهی زندان است، به بازجوها برساند.
بغض سنگینی گلوی‌ام را می‌گیرد وقتی به یاد آوای‌ عزیزم می‌افتم که الان پس از دوری از پدرش، چه فکرها که نمی‌کند. قلب‌ام به سنگینی‌ی هوای مسموم زندان‌های کشورم است وقتی به یاد می‌آورم تمام خوبی‌های دکتر حسام فیروزی را؛ برای احمد باطبی، برای ابوالفضل جهاندار و برای تمام آن بیمارانی که درمان‌شان کرد، بدون این‌که تا کنون، ریالی از پول طبابت را در زنده‌گی‌‌اش آورده باشد.
به یاد نصیحت‌ها و مهربانی‌های‌اش به عنوان برادر بزرگ‌ترم هستم که چه گره‌هایی را برای‌ام گشود. به یاد مهتا بردبار عزیز، همسر دکتر حسام فیروزی هستم با وسعت دل‌اش.
حسام عزیز؛ می‌دانم که آوای‌ات خواب خفته‌گان را آشفته می‌سازد. به امید آزادی‌ات هستیم.

برچسب‌ها:

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی


 
Free counter and web stats Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com